در سیلیکونولی، برخی از باهوشترین ذهنها بر این باورند که درآمد پایه همگانی(UBI) که پرداختهای نقدی نامحدود به مردم را تضمین میکند باعث امرارمعاش و پیشرفت مردم میشود. دلیل آن این است که فناوریهای پیشرفته مشاغل بیشتری را آن طور که ما میشناسیم حذف میکنند، در نتیجه باید برنامههای جایگزینی برای کسب درآمد مردم وجود داشته باشد.
به زبان سادهتر درآمد پایه همگانی (UBI) نوعی از تأمین اجتماعی است که در آن همه شهروندان یا مقیمان یک کشور مبلغی پول را به طور منظم و بیقیدوشرط از طرف دولت، یا دیگر نهادهای عمومی، مستقل از هر درآمد دیگری دریافت میکنند.
با این حال، حتی سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI و یکی از برجستهترین حامیان UBI، معتقد نیست که این یک راهحل کامل و بیعیبونقص است. او طی یک نشست در اوایل سال جاری گفت: فکر میکنم این بخش کوچکی از راهحل است و به نظر من عالی است. من فکر میکنم همانطور که هوش مصنوعی پیشرفته بیشتر و بیشتر در اقتصاد مشارکت میکند، باید ثروت و منابع را بسیار بیشتر از آنچه که داریم توزیع کنیم و این در طول زمان مهم خواهد بود. اما فکر نمیکنم این مسئله به تنهایی مشکل را حل کند. فکر نمیکنم این به مردم معنای لازم بدهد و به این معنا باشد که مردم به طور کامل از تلاش برای خلق و انجام کارهای جدید و هر چیز دیگری که دارند دست بردارند.
ارزش دادهها؛ ایدهای برای دنیای دیجیتالی بهتر
سؤالی که مطرح میشود این است که طرحی برای جامعه باید چگونه باشد. جارون لانیر، دانشمند کامپیوتر، بنیانگذار حوزه واقعیت مجازی، در نیویورکر مینویسد که «ارزش دادهها» Data Dignity میتواند بخش بزرگتری از راهحل باشد.
در نگاه لانیر فرض اصلی این است: در حال حاضر، ما بیشتر دادههای خود را در ازای خدمات رایگان به صورت رایگان در اختیار شرکتهای سازنده هوش مصنوعی قرار میدهیم. لانیر استدلال میکند که در عصر هوش مصنوعی، ما باید این کار را متوقف کنیم. به باور او مدلهای زبانی قدرتمندی که در حال حاضر وارد جامعه میشوند، باید در عوض «با انسانهایی در ارتباط باشند» که در وهله اول به آنها چیزهای زیادی برای یادگیری میدهند.
ایده اصلی این است که مردم برای چیزی که خلق میکنند، پول دریافت کنند حتی زمانی که این داده فیلتر شده و دوباره ترکیب میشود و به چیزی غیرقابلتشخیص و جدید تبدیل میشود.
این مفهوم کاملاً جدید نیست، لانیر برای اولین بار مفهوم شأن داده را در مقاله خود در هاروارد بیزینس رویوو در سال 2018 با عنوان نقشه راهی برای جامعه دیجیتالی بهتر، معرفی کرد.
همانطور که او در آن زمان با همکار نویسنده و اقتصاددان خود گلن ویل نوشت، لفاظیهای بخش فناوری حاکی از موجی از کمکاری به دلیل هوش مصنوعی (AI) و اتوماسیون است. اما لانیر و ویل مشاهده کردند که پیشبینیهای طرفداران UBI فقط منجر به دو نتیجه احتمالی میشود که هر دو رادیکال هستند. طرح UBI یا باعث میشود علیرغم پیشرفتهای فناوری، فقر انبوه رخ دهد، یا باید ثروت زیادی از طریق صندوقهای ثروت اجتماعی تحت کنترل مرکزی و ملی قرار گیرد تا درآمد پایه همگانی برای شهروندان فراهم شود. به باور آنها در این مدل هم قدرت بیش از حد متمرکز است و هم ارزش تولیدکنندگان داده تضعیف یا نادیده گرفته میشود.
دادههایی که فعلاً قابلتشخیص نیست
البته تخصیص میزان اعتبار مناسب به افراد برای مشارکتهای بیشمارشان در هر چیزی که آنلاین وجود دارد چالش کوچکی نیست. لانیر اذعان میکند که حتی محققان ارزش داده نمیتوانند در مورد نحوه تفکیک همه چیزهایی که مدلهای هوش مصنوعی جذب کردهاند یا اینکه چطور باید حساب و کتاب دقیق انجام شود، به توافق برسند. با این حال لانیر فکر میکند که میتوان این کار را به تدریج انجام داد.
حتی اگر ارادهای برای این کار وجود داشته باشد، یک چالش فوریتر وجود دارد و آن عدم دسترسی به دادههای هوشهای مصنوعی است. اگرچه OpenAI برخی از دادههای آموزشی خود را در سالهای گذشته منتشر کرده بود، اما از آن زمان به دلیل نگرانیهای رقابتی و امنیتی به طور کامل محافظهکارانه عمل کرده است.
در چنین فضایی جای تعجب ندارد که رگولاتورها با چگونگی روبهرو شدن با هوش مصنوعی دستوپنجه نرم میکنند. OpenAI که فناوری آن مانند آتش در حال گسترش است در حال حاضر در تیررس تعداد فزایندهای از کشورها، از جمله مقامات ایتالیایی است که استفاده از چتبات محبوب ChatGPT را مسدود کردهاند. رگولاتورهای فرانسوی، آلمانی، ایرلندی و کانادایی نیز در حال بررسی نحوه جمعآوری و استفاده از دادهها توسط هوش مصنوعی هستند.
مارگارت میچل، محقق هوش مصنوعی که قبلاً یکی از رهبران اخلاق هوش مصنوعی گوگل بود، به نشریه Technology Review میگوید که در این مرحله برای همه این شرکتها تقریباً غیرممکن است که دادههای افراد را شناسایی کرده و آنها را از مدلهای خود حذف کنند.
همانطور که توسط این رسانه توضیح داده شده است: اگر OpenAI از همان ابتدا روند ثبت دادهها را تعبیه کرده بود امروز وضع بهتر بود، اما در صنعت هوش مصنوعی استاندارد است که مجموعه دادههایی را برای مدلهای هوش مصنوعی با کاویدن بیرویه وب و سپس برونسپاری برخی از آنها فراهم کنند.
در حال حاضر، OpenAI و دیگر شرکتها با شکایتهای متعدد و گستردهای در مورد نقض حق نسخهبرداری در مورد اینکه آیا حق دارند کل اینترنت را برای تغذیه الگوریتمهای خود بکاوند یا نه روبرو هستند.
لانیر در مقاله خود در نیویورکر پیشنهاد میکند که به رسمیت شناختن مشارکت افراد در سیستمهای هوش مصنوعی برای حفظ سلامت عقل انسان در طول زمان ضروری باشد. او معتقد است که مردم به عاملیت نیاز دارند در نتیجه به باور او درآمد پایه همگانی به این معناست که همه را برای حفظ ایده هوش مصنوعی در معرض خطر قرار دهیم.
او میپرسد: دو راه در پیش داریم؛ ایجاد یک طبقه خلاق جدید یا یک طبقه وابسته جدید دوست دارید بخشی از کدام باشید؟