متاورس از آن عناوین محبوب این روزهای دنیای تکنولوژی است، عنوانی که بازنمایی دیجیتال دنیای واقعی در دنیای دیجیتال اشاره دارد و سالِ گذشته بسیاری از شرکتها را به تکاپو انداخت.
یکی از پرسشهای مهم این روزها این است که تکنولوژیهای نو مثل متاورس چه تغییر در آموزش ایجاد میکنند.نیک کلگ، رییس امور بینالملل شرکت متا در یادداشتی به دنبال پاسخ به این پرسش است.با ایرانی متا همراه شوید تا در ادامه نگاهی به این یادداشت جالب داشته باشیم.
فناوریهای دیجیتال در دو دهه گذشته آموزش را متحول کرده است.من امروز در دهه پنجم زندگی خود هستم، اما زمانی که به مدرسه میرفتم، پیشرفتهترین چیز در کلاس ما یک ماشینحساب جیبی بود.در حال حاضر، آی پد و دیگر انواع تبلت بسیار رایج هستند.موزهها و گالریها در سراسر جهان دارای صفحهنمایش لمسی و عناصر تعاملی در نمایشگاههای خود هستند.اپلیکیشنهایی مانند Duolingo یادگیری زبان را به گوشیهای هوشمند آوردهاند.این واقعیت که این چیزها به سرعت عادی شدهاند، گواهی بر این است که همه ما به طور یکپارچه فناوریهای جدید را در زندگی خود ادغام کردهایم.
اما محدودیتهایی برای فناوریهای دو بعدی وجود دارد.در حالی که ابزارهای یادگیری از راه دور چرخهای آموزش را در طول همهگیری میچرخاند، هر کسی که بچه نوجوان داشته باشد میتواند این واقعیت را تأیید کند که اغلب تجربههای آموزش از راه دورِ دوره کرونا ناامیدکننده بودند.سخت بود که بچه را برای مدت طولانی در تعامل با یک صفحه تخت و ساده نگه داشت.
به نظر من متاورس موج تکامل بعدی اینترنت است – و این حس حضور در کلاس را ممکن و تجربه آن را متمایز میکند.متاورس طیف وسیعی از فناوریها، از جمله هدستهای واقعیت مجازی (VR) را در بر میگیرد که شما را به محیطهای کاملاً جدید منتقل میکند.عینک واقعیت افزوده (AR) که روزی تصاویر تولید شده توسط کامپیوتر را روی دنیای اطراف شما پخش خواهد کرد و تجربیات واقعیت ترکیبی (MR) که محیطهای فیزیکی و مجازی را با هم ترکیب میکنند.
برای بسیاری از ما یادگیری فرایندی اجتماعی است و ما از دیگران و با آنها و از تجربیات یکدیگر یاد میگیریم، در نتیجه حضور در کلاس مهم است.مطالعات آکادمیک نشان دادهاند که واقعیت مجازی میتواند به طور مثبت درک، یادگیری دانش، مشارکت دانشآموز، دامنه توجه و انگیزه او را بهبود بخشد.من فکر میکنم این چیزی است که همه ما به طور شهودی درک کردهایم.به خاطر سپردن کاری از طریق انجام دادن آن بسیاری سادهتر از به خاطر سپردن با شنیدن یا گفتن است.
این چیزی است که یادگیری در متاورس را بسیار هیجانانگیز میکند.به جای اینکه به دانشآموزان بگویند دایناسورها چگونه بودند، دانشآموز در میان آنها قدم میزنند.میتوان کل آزمایشگاههای علمی را ساخت و با تجهیزاتی مجهز کرد که اکثر مدارس هرگز قادر به خرید آن نیستند.دانشجویان پزشکی میتوانند جراحی پیچیده را بدون خطر برای بیماران یا خودشان به صورت عملی انجام دهند.
این یک داستان علمی تخیلی یا خیالبافی نیست و در حال حاضر هم اتفاق میافتد.در دبیرستانهای اِن اَند اِس ژاپن، بزرگترین دبیرستانهای آنلاین این کشور، بیش از 6000 دانشآموز با استفاده از هدستهای Meta Quest 2 به صورت VR آموزش میبینند.معلمان آنها گزارش دادهاند که این روش باعث افزایش تجربه یادگیری شده و دانشآموزان را قادر میسازد تا مهارتهای اجتماعی را حتی زمانی که از نظر فیزیکی دور از هم هستند پرورش دهند.
یکی از نمونههایی که اخیر در میزگردی که با مربیان، دانشگاهیان و دیگر چهرهها در لندن اداره میکردم مطرح شد، مدرسهای است که نسخه دیجیتالی از تئاتر گلوب انگلیس را ساخته است – تئاتر دایرهای الیزابتی که نمایشنامههای شکسپیر در آن اجرا میشد – و در حال اجرا نمایش در آن است.پروژه پایان ترم دانشجویان روی این صحنه این سالن معروف به صورت کاملاً مجازی انجام میشود.جوانان در فضای فیزیکی مشابه با همکلاسیهای خود قرار نخواهند داشت و به لندن سفر نخواهند کرد، اما همچنان میتوانند همکاری کنند و یاد بگیرند که چگونه نمایشنامههای شکسپیر در این فضای منحصر به فرد خلق شده است.
در کالج مورهاوس در آتلانتای جورجیا، شیمیدان زیست مولکولی دکتر موسینا موریس به دانشآموزان خود در یک آزمایشگاه مجازی آموزش میدهد که نسخه دیجیتالی آزمایشگاه شیمی واقعی دانشگاه است.در آزمایشگاه مجازی، دانشآموزان میتوانند آزمایشهایی را به گونهای انجام دهند که انگار در آنجا حاضر هستند.موریس دریافت که دانشآموزانی که در VR آموزش دیدند میانگین نمره آزمون نهایی 85 را کسب کردند در حالی که دانشآموزان حضور نمره 78 و دانشآموزان آنلاین سنتی نمره 81 را کسب کردند.در نسخه متاورس مشارکت دانشآموزان نیز افزایش داشت.
در این میزگرد موضوعی که بارها مطرح شد مسئله عدالت آموزشی بود.عقب ماندن کودکانی که فقیرتر از همسالان ثروتمندترشان هستند مشکل پیچیدهای است که از زمانی که معاون نخست وزیر در بریتانیا بودم بارها با آن مواجه شدم.این مسئله یک شکاف آموزشی جهانی است و گزارشها نیز نشان داده که دانشآموزان فقیر فقیرتر را گزارش میدهد که از همسالان ثروتمندتر خود در سراسر جهان عقب ماندهاند.
تصور مزایای رهایی از محدودیتهای زمانی و جغرافیایی سخت نیست.کالجهای مناطق محروم میتوانند با هم همکاری کنند و از آنهایی که دور هستند حمایت کنند.یک معلم برجسته میتواند در مدرسهای که 100 مایل دورتر است تدریس کند.یک سیستم مدرسهای که کمبود معلم در یک موضوع خاص دارد، میتواند از هر نقطه کشور نیرو استخدام کند.
همچنین فرصتهایی را برای دانشآموزان جاهطلب میگشاید تا از افرادی که به صورت محلی به آنها دسترسی ندارند بیاموزند.یک دانشجوی کالج در اوهایو میتواند در سمیناری که توسط یک استاد در سئول رهبری میشود حضور پیدا کند.دانشآموزان در دورافتادهترین گوشه آلاسکا میتوانند از ناسا، موزه لوور در پاریس، یا موزه بزرگ مصر در قاهره بازدید کنند.یک معلم خصوصی میتواند یک جلسه با دانشآموزی در شهر کاملاً متفاوت بدون نیاز به ترک کردن خانه برگزار کند.
هنگامی که پردیس جهانی دانشگاه مریلند از دانشجویانی که با معلمان و همکلاسیهای خود در VR ملاقات میکردند، نظرسنجی کردند، دریافتند که برای برخی داشتن آواتار ترس آنها از صحبت با اعضای هیئتعلمی و تعامل با همسالان را کاهش میدهد.دانشآموزان مبتلا به آگورافوبیا و PTSD هر دو گزارش کردند که در تعامل حضوری مشکل داشتند، اما در کلاس مجازی بسیار راحت بودند.
هنگامی که فناوری وجود داشته باشد، در نهایت این دولتها هستند که باید اطمینان حاصل کنند که دسترسی به آنها در سیستم آموزشی ممکن است.از سوی دیگر این مدیران آیندهنگر آموزش و پرورش هستند که باید این فناوریها را به شکل خلاقانه در مدارس و کالجهای خود به کار و بهترین شیوهها را برای دیگران فراهم کنند.مهمتر از همه، این معلمان ماهر هستند که بهتر میدانند چگونه دانشآموزان را در این مسیر هدایت کنند و الهامبخش باشند.این امر آموزش گسترده معلمان را به یک مسئله اساسی از هر استراتژی آموزشی در حوزه برنامهریزی دولتی تبدیل میکند.هیچ برنامهای بدون معلمانی که بدانند چگونه از این امکانات جدید بهترین بهره را ببرند، کارساز نخواهد بود.
دولتها میتوانند از طریق توسعه برنامههای درسی، طرحهای سواد دیجیتال و حمایت و دعوت از مربیان برای کمک به هدایت این فناوری برای داشتن بیشترین تأثیر بنیانهای آموزش در متاورس را شکل دهند.دولتها باید کمک کنند تا اطمینان حاصل شود که همه مدارس به این فناوریها دسترسی دارند، بهطوریکه نابرابریها بیشتر ریشهدار نشوند، آنهم به این دلیل که مدارس با منابع بهتر میتوانند سختافزاری را دریافت کنند که دیگر مدارس نمیتوانند.
فناوریهای حوزه متاورس پتانسیل تغییر آموزش را دارند، اما برای تحقق بخشیدن به پتانسیلهای مورد اشاره در سالهای آینده، مربیان و سیاستگذاران باید فرصتهای ارائه شده توسط این فناوریها را درک کنند و با آن همگام شوند.